ماه رجب سلام که ماه محمدی
یادآورِ شکوه گلستان احمدی
آیینهدارِ نور خداوند سرمدی
از شرقِ رحمتِ ازلی باز سرزدی
ماه تو نور بر دل اهلنظر دهد
میلاد چار حجت حق را خبر دهد
آغاز ماه تو که به نام پیمبر است
میلاد پنجمین ولیاللهِ اکبر است
کز چار بحرِ نور، فروزندهگوهر است
نجلِ دو فاطمه، خَلفِ پاک حیدر است
بعد از علی، محمد اول وجود اوست
ذکر ملک همه صلوات و درود اوست
این باقرالعلومِ خداوند سرمد است
این آفتاب حُسن خدا، وجه احمد است
استمولای من محمدِ آل محمد
گیتی ز مقدمش همه خلد مخلد است
بر خلق سایۀ کرمش مستدام باد
از شخص احمدش صلوات و سلام باد
جدش بوَد حسین و، حسن جد دیگرش
سجاد باب و بنت حسن نیز مادرش
دانشوران دهر، همه بندۀ درش
جاری ز لعل لب همهجا در و گوهرش
بگذاشت پا به عالم هستی، سرم فداش
تنها نه جان و سر، پدر و مادرم فداش
در قدر و در مقام، حسین است این پسر
سر تا قدم تمام، حسین است این پسر
در علم و در قیام، حسین است این پسر
آیینۀ امام حسین است این پسر
بستان حکمت ازلی در ضمیر اوست
دانش به هر کجا که نهد پا، سفیر اوست
گاهی به عرش زمزمۀ حکمتش به گوش
گاهی به باغ، بیل کشاورزیاش به دوش
گه با کلام داده به اهل کمال، نوش
اهل کلام یکسره در محضرش خموش
دریا ز چشمۀ دهنش موج میزند
آیات وحی در سخنش موج میزند
ای اصل دین ولای تو یا باقرالعلوم
وی ذکر حق ثنای تو یا باقرالعلوم
وی عرش، خاک پای تو یا باقرالعلوم
جان جهان فدای تو یا باقرالعلوم
مهر تو جان جان صلات و صیام من
پیوسته وقف تو، صلوات و سلام من
ای شیعه را به مهر شما اقتدارها
ماه رجب گرفته ز تو اعتبارها
خورشید بر درت یکی از جاننثارها
گردند دور کوی تو لیل و نهارها
هر لحظه در بقیع تو صد کاروان دل است
هر جا، روم مزار توأم شمع محفل است
من کیستم که خاک سرای شما شوم؟
لب واکنم، قصیده سرای شما شوم
یا مفتخر به مدح و ثنای شما شوم
باشد که تا گدای گدای شما شوم
لال است در ثنای تو مولا زبان من
تو وصف خود بگوی ولی با زبان من
وقتی عدو به حضرت تو گفت ناسزا
با حسن خلق و با گل لبخند از ابتدا
کردی به پاسخ از دل و از جان بر او دعا
این است قدر و منزلت و عزت شما
تنها نه اینکه نام تو از من ربوده دل
خلق محمدیت ز دشمن ربوده دل
ای بر تو از خدا و رسولش سلامها
اهل کلام را ز کلامت کلامها
بیچاره و ذلیل مقامت «هشام»ها
در پنجۀ تو از همه دلها زمامها
توحید زنده از نفس صبح و شام تو
اسلام فخر کرده به نطق «هشام» تو
تو خلق را مطاعی و خلقت مطیع تو
برتر ز اوج وهم، مقام رفیع تو
پیران عقل یکسره طفلِ رضیع تو
فردوس گشته خاکنشینِ بقیع تو
«میثم» اگر قصیده سرای شما شده
مشمول بذل و لطف و عطای شما شده